اولین خنده ی با صدا
امشب وقتی داشتم برات آهنگ " آهو" رو میخوندم برای اولین بار با صدای بلند خندیدی. قبلا هم این طوری با صدا خندیده بودی ولی فقط یه تک خنده. اما امشب من و بابایی با شنیدن صدای خنده ات که خیلی هم طولانی بود شگفت زده شدیم! اولش باورم نشد ولی بعد که باز هم با دهنم داشتم آهنگ میزدم دیدم که داری بلند بلند میخندی.... نمیدونی چه صحنه ی قشنگی بود دخترم. انگار دنیا رو بهم داده بودن. الهی که مادر قربون اون خنده ات بشه. انشالله همیشه بخندی گل نازم.... یه خبر دیگه : امشب بابایی گهواره ای که روی تخت و پارکت بود رو برداشت. چون برات کوچیک شده بود و پاهای نازنینت توش خم میشد . دیگه بعد از لباسهای نوزادیت یعنی سایز صفر و نیو برن (newborn) که برات کوچیک ...